کرونا

روزهای سخت کرونا هم تموم میشه ...

 

 

خدا باماست 

منتظر

من اینجا گاهی به بهانه ی خواندن پیام های تو می آیم ...

 

 

بی صدا از اینجا عبور نکن 

عاشق باش

هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده هرساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده مهم نیست امروز کجایی؟ مهم اینه که فردا کجا خواهی بود هرکس در زندگی خود یک کوره اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند زمین خوردی؟ عیبی ندارد.....برخیز....!!!نگذار زمین به جاذبه اش ببالد سر به دو زانوی غم فرو مبر؛ سرت را بالابگیر.... قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟؟ کوله بارت ریخت!؟ عیبی ندارد سبک باشی راحت تر اوج‌ میگیری زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش ❤❤ 

قاتل

بسم الله

سلام 

شده تا حالا فک کنید چه قتل هایی رو مرتکب شدید ؟

شاید بارها و بارها مرتکب این امر شده ایم ولی متوجه نشده ایم !!!

گاهی احساس مان را میکشیم!

گاهی احساسی را میکشیم!!!!!

گاهی دوست داشتن هایمان را!!!

گاهی زمان را  !!!!!!

زمان ..‌.

کاش میشد مثل کارتون ها و تخیلاتمان دکمه ی زمانی وجود داشت به عقب سفر میکردیم و قتل هایی را که انجام داده ایم را زنده میکردیم ...

 

شاید الان همان گذشته ی اینده است ...

مواظب باشیم قاتل از دنیا نرویم ...

 

 

 

 

دلتنگی ۲

سلام .

وبلاگ جانم بی نهایت دوستت دارم .

 

 

همیشه بمان

 

 

 

ما با تو خاطرات ها داریم ...

 

 

 

 

برایم دعا کنید 

 

 

عاقبت بخیری 😩😩

دلتنگی

سلام رفقا 

دلم برا وبلاگم و شما دوستان تنگ شده 

کاش همه برگردیم اینجا .

وبلاگ هامون صفاش بیشتر از همه برنامه های دیگه است .

 

ایام شهادت حضرت زهرا س رو تسلیت میگم و التماس دعا دارم .

غربت

سلام 

چقدر سخت است در شهر غریب تنها باشی 

وقتی حاجی کنارم نیست انگار اخر دنیاست .

دوماهه که تو این شهر منطقه مرزی تنها موندیم.

خدا ثانیه به ثانیه با ماست‌

پسرا دلتنگ بابایی هستن.

یا امام غریب ادرکنی .

ادامه وبلاگ در اینستاگرام.saman.zari

حلالیت

سلام 

بزرگواران دوستان روشن و خاموش هر وقت اینجا خلوتکده ی تنهایی های مامان زری سر زدین حلال کنید حقیر سرتاپا تقصیر رو اگر دلتون رو رنجوندم ندانسته دلی رو شکستم حلالم کنید به حرمت فاطمه زهراس.

حلالم کنید تا دعاهایم زمینی نشوند به اسمان برسند...

 

 

مادرانه

#مادرانه

 

مادرشدن عجب حسی یه......😍

👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫

تقدیم به همه ی مادرهای دلسوز و فداکار

. میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانه موجودی دیگر.

میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است. نه خود زن های حامله و نه رهگذرها. مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند.

انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمی شوند. جداً چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیر پوست تو. چقدر عجیب است تماشای تکان خوردنش و چقدر عجیب است دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود. بچه دار شدن مثل یک جادوست. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد. آخر چطور می شود یک دفعه مادر شد. همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند. دستت را می گذاری روی شکم و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی. باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک. باید حامی اش باشی، همراهش باشی. هر روز بزرگتر که می شود، احساساتت بیشتر موج بر می دارد. شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست. لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.

با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی. چقدر قلبت می تپد برایش. برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود. چشم هایش، دهانش، انگشت هایش. از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.

بارداری مثل یک جور جادوست. جادویی که همه چیز را تغییر می دهد. جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند. بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد. 

مادر.😍

امیر علی چهارمین عضو خانواده و دومین پسرم بیست و یک روز هست که به جمع خانوادمون پیوسته.

امیدوارم قدمش پر خیر و برکت برامون باشه و سرباز با کفایتی برای اقا.

مادرانه

#مادرانه

 

مادرشدن عجب حسی یه......😍

👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫👫

تقدیم به همه ی مادرهای دلسوز و فداکار

. میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانه موجودی دیگر.

میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است. نه خود زن های حامله و نه رهگذرها. مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند.

انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمی شوند. جداً چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیر پوست تو. چقدر عجیب است تماشای تکان خوردنش و چقدر عجیب است دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود. بچه دار شدن مثل یک جادوست. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد. آخر چطور می شود یک دفعه مادر شد. همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند. دستت را می گذاری روی شکم و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی. باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک. باید حامی اش باشی، همراهش باشی. هر روز بزرگتر که می شود، احساساتت بیشتر موج بر می دارد. شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست. لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.

با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی. چقدر قلبت می تپد برایش. برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود. چشم هایش، دهانش، انگشت هایش. از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.

بارداری مثل یک جور جادوست. جادویی که همه چیز را تغییر می دهد. جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند. بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد. 

مادر.😍

امیر علی چهارمین عضو خانواده و دومین پسرم بیست و یک روز هست که به جمع خانوادمون پیوسته.

امیدوارم قدمش پر خیر و برکت برامون باشه و سرباز با کفایتی برای اقا.

و خدایی که در این نزدیکی است...

ستاره ها را نگاه می کنم 

اسمان را دنبال میکنم 

زمین را گام به گام می شمارم 

من لحظه به لحظه تو را میجویم 

 

 

تنهایم مگذار 

دلا خو کن به تنهایی

خدایاااااااااااا
 
مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه‌ای همراهند...
 
عده ای تا مرز منفعت
 
عده‌ای تا مرز مال
 
عده‌ای تا مرز جان
 
عده‌ای تا مرز آبرو
 
و همگان تا مرز این جهان 
 
تنها تویی که همواره می مانی 
 
بمان ای جاودانه یار من بمان...
 
 
سلام 
سلام زیباترین واژه ی ارتباط و احترام 
 
ما انسان ها را از تنهایی می ترسانند شاید از همان کودکی با این ترس بزرگ می شویم 
نوعی ترس و اضطراب جدایی همیشه با ما همراه است سایه به سایه ...
ولی نباید فراموش کرد گاهی در تنهایی می شود پلی ساخت به سوی شناخت 
شناخت جامعه ادم ها طبیعت انسان ها و مهم تر از  همه ی این شناخت ها ،شناخت نسبت به وجود خود است 
باید گه گاهی از همه فرار کرد گوشه ی دنجی پیدا کرد آدرس صحن سقاخونه طلا روبروی گنبد طلایی مولای خوبی ها و مهربانی ها بشینی و خداوند نعمت اشک رو بهت ارزانی کنه و فارغ از همه جا باران اشک هایت شروع به بارش کند و بعد از رعد و برق های حسابی .آسمان دلت صاف و زلال شود گویا همه ی کائنات از عرش به زمین آمده اند تا تولد دوباره ات را جشن بگیرن .
و خدا را با تمام وجود حس می کنی که در گوشت زمزمه می کند بنده ی من مبادا از رحمتم نا امید شوی دلت که گرفت اغوش من به رویت باز است با همه بزرگی ام می بخشمت  ...
صدای اذان تو را به بندگی می خواند با تمام وجود قیام می کنی و هلهه فرشته ها را می شنوی ...
این لحظات ناب را برایتان ارزومندم ...
 
 
تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید.

 

شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید. مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.

خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید. دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.خدا را با تمام وجود به زندگی تان دعوت کنید و منتظر اتفاقات ناب باشید» ...

روزهای خوش تبلیغ

 حضرت رسول (ص) فرمود : هیچکس نزد خدا محبوب تر نیست از مرد و زنیکه توبه کرده باشند.  عین الحیوة صفحه 187

سلام بر دوستان و بزرگواران و همراهان همیشگی مامان زری 

این مدت که نبودم  با کلی خاطره همراه بودم کلی خاطره های خوب و بد که در دفتر خاطراتم به یادگار ماندند...

بگذریم ...

چند مدتی است ساکن یکی از شهرهای مرزی کشور شده ایم ...

از اینکه از ساکن ماندن یکجا خلاص شده ایم کلی خوشحالم ...

به قول حاجی عزیز اب با همه ی زلال بودنش یکجا بماند میگندد چه برسد به ادم !!!

با این که همه فکر میکردن دوری از خانواده و تبریز برایم سخت خواهد بود ولی خودم لحظه شماری میکردم برای هجرت از تبریز ...ان هم هجرت از نوع تبلیغ ...

دل توی دلم نبود بخصوص سه ماهی که بدون حضور حاجی در تبریز مانده بودیم تبریز به معنی کامل برایم تبدیل به جهنم شده بود و با همه ی این سختی ها نباید به احساسات حقیرانه ام اجازه میدادم مانع کار حاجی شود 

سه ماه با همه ی سختی هایش گذشت و روزهای ناب کنار حاجی نفس کشیدن و در رکابش بودن فرا رسید 

اوایل قرار بود در یک روستای بسیار باصفا ساکن بشویم کمی اسباب اولیه بردیم تا بعد از ماه رمضان تکلیف ما برای مکان دقیق تبلیغ مشخص شود اما یه روز بعد خبر دادن انجا طلبه ی دیگری قرار شده بیاید و ما باید برویم به مکان اصلی که قرار بود بعدا مشخص شود به هر حال بار سفر مجدد بستیم برگشتیم به مرکز شهر .

و از حال و هوای پاک و ساده ی روستایی خداحافظی کردیم ...

محمدسبحان هنوزم که هنوزه اینجا را زیاد دوست نداره و همش نق میزنه برگردیم خونمون ..

گل پسر ما امسال کلاس اول میره و برای خودش مردی شده 

من هم از همه فعالیت ها خداحافظی کردم .درسمو تموم کردم و بیشتر وقتمو با خانواده میگذرونم و کلی هم عذااااااااب وجدان دارم که قبلا هم درس هم کار هم فعالیت های اجتماعی ....

حقا که  خداوند زن را برای خانه افریده .

تازه معنی ارامش رو میفهمم .

سخن اخر : از ادم ها برای خود بت نسازید این خیانت است هم به خودتان هم به خودشان، خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند و در اخر شما می شوید کافر خدای خود ساخته ...

ادامه دارد اگر عمری باشد ان شاالله .

 

 

به همین سادگی

سلام

گاهی ما انسان ها گم می کنیم خودمان را ...

داشته هایمان را ...

باورهایمان را...

خاطراتمان را ...

و بعد برای اینکه کسی متوجه این گم کردن ها نباشد سر خودمان کلاه می گذاریم به چه گشادی !!!!

بیا و ببین ...

بعد هم ژست روشنفکریمان گل می کندآن هم چه ژستی

و خدا کند راهمان را گم نکنیم ...

هر چه که گم می کنیم شاید به مرور زمان پیداش کردیم امااااااا

مواظب باشیم خدایمان را گم نکنیم که بسی بیچاره گی است ...

خدای من چه لذت بزرگی است فقط تو را داشتن ...

و چه سخت رسیدم به این که از رگ گردن به من نزدیکتری

خدایااااااااااااااا شکرت به همین سادگي